نحله مثبت گرایی-منطقی کواین
فلسفه کواین
ترانه جوانبخت
کواین از مطرح ترین فیلسوفان قرن بیستم است. او با ارائه نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی به انتقاد از ” نقد عقل محض“ کانت نیز یرداخت
کانت در ” نقد عقل محض“ چهار موضوع مهم را مطرح کرده است
?. شناخت ماتقدم: شناختی که بر مبنای مفاهیم ذهنی ماست و برای حصول آن نیازی به تجربه نیست. این جمله را در نظر بگیریم: ” طلا زرد است“ کانت استدلال می کند که برای شناخت زرد بودن طلا نیازی به تجربه نیست و ما با داده های ذهنیمان به این نتیجه که طلا زرد است می رسیم. بنابراین، این شناخت از نوع شناخت ماتقدم است.
?. شناخت ماتآخر: شناختی که برای حصول آن به تجربه نیاز است و نمی توان آن را بر مبنای مفاهیم ذهنی به دست آورد. این جمله را در نظر بگیریم: ” همه اجسام وزن دارند“ کانت استدلال می کند که برای شناخت وزن دار بودن اجسام به تجربه و آزمایش نیاز است و نمی توان بدون آزمایش به این نتیجه رسید. بنابراین، این شناخت از نوع شناخت ماتآخر است.
?. حکم تحلیلی: حکمی که در آن گزاره در مفهوم نهاد است. این جمله را در نظر بگیریم: ” طلا زرد است“ در جمله ” طلا زرد است“، ”طلا“ نهاد و ”زرد است“ گزاره است. کانت استدلال می کند که زرد بودن در مفهوم طلا است. بنابراین، این حکم از نوع تحلیلی است.
?. حکم تآلیفی: حکمی که در آن گزاره در مفهوم نهاد نیست بلکه مستقل از آن است. در تساوی ”??=?+? “ عدد ?? خارج از مفهوم اعداد ? و ? است. بنابراین، این حکم از نوع تآلیفی است.
از ادغام این چهار مولفه، سه نوع حکم به دست می آید:
حکم تحلیلی ماتقدم، حکم تآلیفی ماتقدم، حکم تآلیفی ماتآخر.
حکم تحلیلی ماتآخر ناممکن است چون آنچه برای درک آن به تجربه نیاز است (ماتآخر)، گزاره ای ست که در مفهوم نهاد نیست و مستقل از آن می باشد (بنابراین تآلیفی ست و نمی تواند تحلیلی باشد).
احکام تآلیفی ماتقدم را می توان در علوم محض مثل ریاضیات و فیزیک جستجو کرد.
کانت در ” نقد عقل محض“ از احکام تآلیفی ماتقدم برای بررسی شناخت مابعدالطبیعه (آنچه حسی نیست و نمی توان از طریق حسیات، آن را شناخت از جمله شناخت خدا) استفاده کرده است. کانت برای این منظور، فلسفه استعلایی خود را بر مبنای دسته بندی شرایط امکان ماتقدم حسی و مفاهیم ماتقدم ذهنی مطرح کرده است. از نظر کانت، زمان (توالی درونی یدیده ها) و مکان دو شرط امکان ماتقدم همه حسیات ما هستند. یعنی زمان و مکان به تجربه بستگی ندارند و مستقل از تجربه هستند اما تجربه برای واقع شدن به زمان و مکان به عنوان دو شرط امکان نیاز دارد. بنابراین، زمان و مکان قبل از تجربه هستند و بر آن تقدم دارند.
کانت نتیجه می گیرد که شناخت تآلیفی ماتقدم برای ما امکان دارد زیرا این ساختار ماتقدم را درک ما بر یدیده های اطرافمان تحمیل می کند. نتیحه دیگری که او می گیرد آن است که درک نظم در طبیعت از طریق این شناخت تآلیفی ماتقدم برای ما ممکن است. از طرف دیگر، انتقاد هیوم (ابداع کننده نحله فلسفی شک گرایی) بر دیدگاه عقل گرایی وارد نیست و شناخت عقلی یدیده ها صحت عینی دارد اما کانت این انتقاد هیوم را که عقل نمی تواند به طور نامحدود به شناخت برسد می یذیرد و برای شناخت عقلی محدودیت قائل است. در ضمن، همه شناختهایی که از طریق تجربی به دست می آیند محدود به مفاهیم ذهنی ما هستند زیرا این مفاهیم ذهنی ما هستند که همه تجربیات ممکن ما را دربرمی گیرند.
کواین که با ارائه نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی به انتقاد از ” نقد عقل محض“ کانت یرداخت، با استفاده از ” ساختار منطقی“ گزاره ها عنوان کرد که اگر نتوانیم معنای گزاره ها را تشخیص دهیم، تقسیم بندی حکم تحلیلی و تآلیفی بی معنا خواهد بود.
کواین دو اشکال بر دیدگاه کانت وارد دانست. طبق نظر کواین،
?. اولین ایراد وارد بر حکم تحلیلی و تآلیفی کانت، اشکال دورانی بودن آن است که از حکم تحلیلی به حکم تآلیفی و از حکم تآلیفی به حکم تحلیلی امکان تغییر دارد.
?. دومین ایراد وارد بر حکم تحلیلی و تآلیفی کانت، اشکال لغت نامه ای آن است.
جمله ”مجردها افراد ازدواج نکرده هستند“ را در نظر بگیریم. در این جمله، عبارات ”مجردها“ و ”افراد ازدواج نکرده“ مترادف (هم معنی) هستند. چون گزاره ”افراد ازدواج نکرده“ در مفهوم نهاد این جمله یعنی ”مجردها“ است (چرا که هم معنی هستند) و مستقل از آن نیست، بنابراین، حکم بر این جمله از نوع حکم تحلیلی است.
بررسی مترادفهایی از این قبیل کاملا تجربی ست و فردی که می خواهد این مترادفها را برای اولین بار وارد لغت نامه کند، از طریق تجربی به نحوه استفاده لغات توسط مردم متوسل می شود و بنابراین حکمی که تحلیلی بود به یک حکم تجربی (ماتآخر) و تآلیفی تبدیل می شود.
از نظر کواین، دسته بندی هایی از قبیل حکم تحلیلی و تآلیفی برای عبارات استفاده شده در منطق معنا ندارند و اعتبار خود را از دست می دهند. این دیدگاه انتقادی در فلسفه به نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی معروف است.
منابع
Quine, Le Mot Et La Chose, Edition Flammarion, 1977 .1
Kant, Critique De La Raison Pure, Edition Flammarion, 2001 .2
کلمات کلیدی: